جوانه های امید
اینجا قرار گاه است...
قرارگاه فرهنگ و اندیشه
قرارگاه رشد و پویایی
قرارگاه افسران جنگ نرم
قرارگاه بصیرت و بیداری...
ویژگی های قلب مؤمن و قلب منافق |
??/?/?? |
حدیث سی ام از چهل حدیث حضرت امام خمینی(ره) در خصوص اقسام قلب، حیله های شیطان و فرق بین قلب مؤمن و قلب منافق است.
آن راحل عظیم الشأن مبحث را با روایتی از امام باقر(ع) آغاز می کند که حضرت فرمود:"همانا دل ها بر چهار قسم است. قلبی که در آن دورویی (نفاق) و ایمان قرار دارد، قلبی که وارونه می باشد، قلبی که بر آن مُهر خورده و تاریک است و دلی که نورانی و صاف می باشد."
راوی می گوید: "از حضرت پرسیدم: منظور از "ازهر" [که در خصوص قلب مؤمن فرمودید] چه می باشد؟ حضرت فرمود: "منظور قلبی است، که در آن چراغی منور [از ایمان] قرار دارد. قلب تاریک، قلب منافق است، قلب نورانی قلب مؤمن است که اگر [چیزی] به او عطا شود شکر گوید و اگر [به رنجی] مبتلا گردد صبر ورزد و قلب وارونه قلب مشرک است. سپس حضرت آیه "افمن یمشی …" را تلاوت فرمود [آیا کسی که راه می رود در حالی که به رو افتاده، راه هدایت را بهتر یافته است، یا کسی که بر طریق استوار راه برود؟] و اما قلبی که در آن ایمان و نفاق است، پس طایفه ای در طایف بودند که چنین بودند، پس اگر مرگ آنها برسد در حالی که بر حال نفاق هستند، هلاک خواهند بود، و اگر در حال ایمان بمیرند رستگار خواهند شد.
ترغیب به اصلاح نفس اصلاح قلب و تلاش برای رفع فساد آن، مایه سعادت است و نکته مهم تر از آن پی بردن به حقیقت قلب است که چه بسا پرداختن به این امور دوم، انسان را به کلی از قلب خود غافل سازد و از اصلاح دور کند. بنابراین اگر چه پرداختن به اموری مانند حقیقت قلب و کیفیت صحت و بیماری آن مقدمه اصلاح قلب می باشد، اما نباید اهتمام به این امور، انسان را از مقصد اصلی که اصلاح قلب است، باز بدارد.
تقسیم قلب ها تقسیمی که در حدیث مورد اشاره از قلب ها به عمل آمد تقسیمی کلی و اجمالی است و البته برای هر یک از آنها مراتب و درجه هایی است؛ چه درجات کمال و چه از لحاظ شرک و نفاق، و نیز ظاهراً چنین است که این تقسیم بندی پس از کسب حرکات معنوی است، نه به حسب فطرت تا با اخبار فطرت مبنی بر این که قلوب بر فطرت توحیدند (و شرک و نفاق عارض بر آن هاست) منافات داشته باشد و این تقسیم بندی با این حدیث معروف که بدبخت در شکم مادر بدبخت، و خوشبخت در شکم مادر خوشبخت و سعادتمند است، منافات ندارد. می توان گفت آنچه در حدیث آمده است مبنی بر این که سعادت و شقاوت را در بطن مادر می داند، منظور از بطن مادر، مطلق عالم طبیعت است و نمی توان آن را شکم مادر به معنای عرض دانست، زیرا سعادت از کمالات و فعلیات است و نمی توان در شکم مادر متصور شد مگر بالقوه. البته ظاهر روایت می رساند که شخص سعادتمند، در شکم مادر سعادتمند است (بالفعل) و چون مخالف این مسیر را طی کند، بدبخت می شود.
در حدیثی دیگر از امام باقر(ع) قلب ها بر سه قسم عنوان شده اند: "قلب واژگونه که در آن خیری نیست و آن قلب کافر است. و قلبی که در آن خیر و شر دعوا دارند تا کدام پیروز شود و قلب مفتوح که در آن چراغ های روشن است و تا روز قیامت خاموش نمی گردد، و آن قلب مؤمن می باشد" و این حدیث با حدیثی که در ابتدای نوشتار آمد، منافات ندارد.
قلب مؤمن قلب مؤمن روشن و نورانی است اگرچه احیاناً از قلب خود بی خبر باشد. در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است که برخی مردم از لحاظ فصاحت در لام یا واوی خطا نمی کنند، ولی قلب آنها از شب تار، تاریک تر است. و برخی مردم از قلب خود با زبان خویش نمی توانند خبر بدهند، اما قلب آنها مثل چراغ نورانی است. مؤمن بر طریق مستقیم حرکت می کند و از مسیر فطرت - که حق تعالی قلب او را با آن تخمیر کرده است - خارج نمی شود. اما سایر قلب ها از مسیر فطرت خارج اند. آمده است که رسول خدا(ص) خطی مستقیم بر زمین کشید، خطوطی نیز در اطراف آن رسم کرد و فرمود: "این خط مستقیم وسطی راه من است."
ثانیاً مؤمن تابع انسان کامل است و انسان کامل مظهر جمیع اسماء و صفات خدا و سیرش مستقیم است.
این که در سوره حمد می خوانیم "اهدنا الصراط المستقیم" این صراط مستقیم، راهی است که پروردگار انسان کامل بر آن است از لحاظ ربوبیت و ظاهریت؛ و انسان کامل هم بر همین مسیر است از لحاظ مربوبیت و مظهریت. البته سایر موجودات بر این صراط مستقیم نیستند و انحرافاتی در آنها مشاهده می گردد. مؤمن تابع انسان کامل است و در مسیر عقل، خود را در کیفیت سیر معنوی مداخله نمی دهد نتیجتاً وصول او به کمال هم تابع وصول انسان کامل است. به شرط آن که قلب خود را از تصرفات و وسوسه های شیطان و خودپرستی حفظ کند.
برخی حیله های شیطانی برخی حیله های شیطان آن است که انسان توجه خود را از جاده و صراط مستقیم متوجه شخصی خاص کند و با این وسوسه که هر گاه دل انسان متوجه دلبری بذله گو شود، زودتر می تواند علائق را از دل بزداید و یا این که هرگاه دل در گرو شیخی افتد، همین توفیق زودتر حاصل می شود، و این وسوسه را نیز ضمیمه کند که شیخ، انسان کامل است و از این جهت این کبیره را در نظر انسان موجه جلوه می دهد، در حالی که اینها از حیله های شیطان است. ضمناً باید دانست که چون سیر مؤمن در این عالم مستقیم است در عالم آخرت نیز که باطن وی آشکار می شود مستقیم و بر طریق انسانیت است. بر همین قیاس، از آن جا که مشرک از مسیر حق منحرف است، در قیامت نیز به هیئت انسانی محشور نمی گردد، و چه بسا به صورت حیوانی از حیوانات باشد. پس دل هایی که از حق منحرف هستند و متوجه دنیایند در قیامت نیز از مسیر مستقیم خارجند و به طریق غیرعادی مشی می کنند، زیرا در این جهان بر غیر مسیر حق و غیرمستقیم بودند. در برخی روایات "صراط مستقیم"، به امیرمؤمنان و ائمه معصومین تفسیر شده است. چنان که امام باقر(ع) در روایتی صراط مستقیم را به راه امیرمؤمنان و اوصیای حضرتش تفسیر فرمود.
فرق قلب مؤمن و قلب منافق قلب مؤمن از فطرت اصلی خارج نشده و هر چه از حقایق ایمانی و معارف الهی به او القا شود، خواهد پذیرفت. لذا در روایت آمده است که قلب مؤمن مفتوح است، اما قلب منافق چون با تیرگی های مخالف فطرت آغشته شده است (مانند حب نفس، تعصبات جاهلی و اخلاق ناپسند) مسدود می باشد و حرف حق و حقیقت را پذیرا نیست و صفحه آن همچون صفحه ای سیاه وتاریک است که نقشی نمی پذیرد. قلب مشرک و منافق واژگون و بسته است؛ اما تفاوت بین قلب مشرک و منافق این است کهقلب مشرک به دلیل این که متوجه معبود غیر حقیقی است دو ویژگی دارد: خضوع صادقانه در برابر غیر خدا و ویژگی دیگر نقص و کدورت به خاطر این خضوع. لذا قلب مشرک واژگونه است. اما منافق گاهی وقت ها مشرک است؛ لذا در این هنگام قلب او مثل قلب مشرک، "واژگونه" می باشد و گاه مطالب حق را می شنود و می فهمد، ولی به دلیل ظلمت و تیرگی قلبش آن را نمی پذیرد، لذا در این اوقات قلب او "مسدود" می باشد. پس قلب منافق هم واژگونه است و هم مسدود.
همچنین حدیثی که در ابتدای نوشتار آمد دو صفت برای مؤمنان عنوان کرد: شکر در عطاها و صبر در هنگام سختی ها. این دو ویژگی به دلیل اهمیتی که دارند در حدیث عنوان شده اند و این دو صفت منشأ بسیاری از کمالات فرد خواهند شد.
غفلت از حق، قلب را وارونه می سازد اگر انسان یکسره متوجه عالم دنیا باشد قلبش از حق منصرف می گردد، هر چند ظاهراً مبدأ و معاد را هم قبول داشته باشد.در حقیقت میزان وارونگی قلب غفلت از خداست. گاه انسان اظهار ایمان به غیب و حشر و نشر و قیامت هم می کند، اما در عمل گونه ای دیگر است، چنین شخصی در زمره منافقان است، نه مؤمنان. باید مواظب باشیم که آثار ایمان در ظاهر و باطن ما جاری باشد تا این امانت الهی و قلب طاهر ملکوتی را که با فطرت آغشته شده است دور از تصرف شیطان، به آن ذات مقدس باز پس بدهیم. |
موضوع مطلب :
سه شنبه 86 تیر 19 :: 7:33 عصر :: نویسنده : محسن
کارشناس اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی زنجان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز